فرهنگستان
یکشنبه 3 مرداد 1389 جنگ نرم نیازی به جهاد فرهنگی

بسمه تعالی

 

جنگ نرم نیازی به جهاد فرهنگی....

 

جنگ نرم و راهکارهای مقابله با آن از دیدگاه مقام معظم رهبری


                (نه فقط از لحاظ سیاسی و امنیتی، بلکه از لحاظ فرهنگی نیز به ما هجوم آوردند. من که می گویم تهاجم فرهنگی، عده ای خیال میکنند مراد من این است که مثلاً پسری موهایش را تا این جا بلند کند. خیال میکنند بنده با موی بلند تا این جا مخالفم. مسأله تهاجم فرهنگی این نیست. البته بی بندوباری و فساد هم یکی از شاخه های تهاجم فرهنگی است؛ اما تهاجم فرهنگی بزرگتر این است که اینها در طول سالهای متمادی به مغز ایرانی و باور ایرانی تزریق کردند که تو نمی توانی)

تفاوتهای «تهاجم فرهنگی» با «تبادل فرهنگی» 21/5/1371

                «تهاجم فرهنگی»، با «تبادل فرهنگی» متفاوت است. تبادل فرهنگی لازم است. هیچ ملتی بی نیاز نیست از اینکه در همه زمینه ها، از جمله در زمینه مسائل فرهنگی - آن مجموعه مسائلی که به آنها نام فرهنگ داده می شود - از ملتهای دیگر بیاموزد. همیشه تاریخ هم همین بوده است. ملت ها در رفت و آمدهایشان، آداب زندگی را، خلقیات را، علم را، لباس پوشیدن را، آداب معاشرت را، زبان را، معارف را و دین را، از یکدیگر فراگرفته اند. این، مهمترین تبادله ای ملّتها با هم بوده است. حتّی مهمتر از تبادل اقتصادی و کالا. بسیار اتفاق افتاده است که این تبادل فرهنگی، به تغییر مذهب یک کشور انجامیده است! مثلاً در شرق آسیا، بیشترین چیزی که اسلام را به این کشورها - از جمله به کشور اندونزی، به کشور مالزی و حتی به قسمتهای مهمی ازشبه قاره - برد، دعوت مبلّغین نبود بلکه رفت و آمد آحاد ملّت ایران بود. تجّار، سيّاحان ایرانی راه افتادند؛ رفتند؛ آمدند. و در سایه این رفت و آمدهاست که شما می بینید ملت بزرگی که امروز شاید بزرگترین ملّت اسلامی در آسیاست - یعنی اندونزی - مسلمان شده اند. این اسلام را اول بار، نه مبلّغین دینی برای آنها بردند، نه شمشیر و جنگ! اسلام را همین رفت وآمدها برد. خود ملّت ما هم، در طول زمان، خیلی چیزها از ملتهای دیگر آموخته است. و این، یک روند ضروری برای تروتازه ماندن معارف و حیات فرهنگی در سرتاسر عالم است. این، تبادل فرهنگی ست، و خوب است.


تعریف تهاجم فرهنگی

                تهاجم فرهنگی این است که یک مجموعه - سیاسی یا اقتصادی - برای مقاصد سیاسی خودشان و برای اسیرکردن یک ملت، به بنیان های فرهنگی آن ملّت، هجوم می برند. آنها هم چیزهای تازه ای را وارد این کشور و این ملّت می کنند؛ امابه زور؛ امّا به قصد جایگزین کردن آنها با فرهنگ و باورهای ملّی. این، اسمش تهاجم است. در تبادل فرهنگی، هدف، بارورکردن فرهنگ ملّی و کامل کردن آن است. اما در تهاجم فرهنگی، هدف، ریشه کن کردن فرهنگ ملّی و ازبین بردن آن است. در تبادل فرهنگی، آن ملّتی که از ملّتهای دیگر چیزی می گیرد، می گردد چیزهای مطبوع و دلنشین و خوب و مورد علاقه را می گیرد. فرض بفرمایید، دانش را از آنها تعلیم می گیرد. فرض کنید، ملّت ایران می رود به اروپا. می بیند که اینها یک ملّتی هستند اهل سختکوشی و روح خطر کردن. اگر این را از آنها یاد بگیرد، خیلی خوب است! می رود به اقصای شرق آسیا. می بیند که اینها مردمی هستند دارای وجدان کار، علاقه مند به کار، مشتاق کار. اگر این را از آنها یاد بگیرد، خیلی خوب است! می رود به فلان کشور. می بیند اینها ملّتی هستند وقت شناس، دارای نظم و انضباط، دارای محبّت، حسّ ادب، حسّ احترام. اگر یاد بگیرد، اینها چیزهای خوبی ست!

                در تبادل فرهنگی، قضیه چنین است. آن ملّت فراگیرنده، می گردد نقاط درست و چیزهایی را که فرهنگ او را کامل می کند، از دیگران تعلیم می گیرد. درست مثل یک انسانی که ضعیف است، و دنبال غذای مناسبی می گردد. دوا و غذای مناسب را مصرف می کند، تا سالم شود و نقصش از بین برود. در تهاجم فرهنگی، چیزی که به ملّت مورد تهاجم می دهند، چیزهای خوب نیست. بلکه چیزهای بد است. فرض بفرمایید اروپایی ها، وقتی تهاجم فرهنگی را در کشور ما شروع کردند، نیامدند روحیه وقت شناسی شان را، روحیه شجاعت و خطر کردن در مسائل را، یا تجسس و کنجکاوی علمی را، در ملت ما منتشر کنند، و با تبلیغات و تحقیقات، سعی کنند ملت ایران، ملّتی دارای وجدان کاری یا وجدان علمی شود. این کارها را که نمی کنند! مسئله لاابالی گری جنسی را وارد کشور ما می کردند. ملّت ما، در طول هزاران سال، ملّتی بود دارای مبالات جنسی. یعنی رعایتهای مربوط به زن و مرد و این، در تمام دوران اسلامی بوده است. نه اینکه کسی خطا و تخلف نمی کرده! خطا همیشه هست. در همه دورانها و در همه زمینه ها، افراد بشر، خطا می کنند. خطا هست. خطا غیر از این است که چیزی بشود عرف جامعه ...

                در تهاجم فرهنگی، دشمن می گردد آن نقطه ای از فرهنگ خود را به این ملت می دهد و وارد این ملت می کند که خودش می خواهد. و معلوم است که دشمن چه می خواهد! اگر در تبادل فرهنگی، ملّتی که از فرهنگ بیگانه چیزی می گیرد، تشبیه بشود به آدمی که در کوچه و بازار، غذا و دوای مناسب می خرد که مصرف بکند، در تهاجم فرهنگی، ملتی را که تحت تهاجم قرار گرفته است، باید به بیماری که افتاده و خودش کاری نمی تواند بکند تشبیه کنیم. آن وقت دشمن، آمپولی به او تزریق می کند. و معلوم است آمپولی که دشمن تزریق کند، چیست! این، فرق دارد با آن دارو و درمانی که خود شما بروید و آن را با میل انتخاب کنید و وارد بدنتان کنید. این، تهاجم فرهنگی ست.

                پس، تبادل فرهنگی، به انتخاب ماست. امّا تهاجم فرهنگی، به انتخاب دشمن است. تبادل فرهنگی انجام می دهیم تا کامل بشویم. یعنی فرهنگ خودی را کامل کنیم. اما تهاجم فرهنگی انجام می گیرد تا فرهنگ خودی را ریشه کن کند. تبادل فرهنگی، از چیزهای خوب است. تهاجم فرهنگی از چیزهای بد است. تبادل فرهنگی در هنگام قوّت و روزگار توانایی یک ملت انجام می گیرد؛ ولی تهاجم فرهنگی، در دوران ضعف یک ملت است. لذا، دیدید که استعمارگرها، در آسیا و آفریقا و امریکای لاتین، هر جا خواستند وارد بشوند، قبل از آنکه سیاستمدارها و سربازها و قزاقهاشان وارد شوند، میسیون های مسیحی و هیئتهای تبشیری مسیحی شان وارد شدند. سرخپوست ها و سیاه پوست ها را اول مسیحی کردند، بعد طناب استعمار را به گردنشان انداختند. بعد هم از خانه و کاشانه شان، آواره شان کردند. پدرشان را در آوردند!

تفاوت تهاجم فرهنگی با تحمیل فرهنگی 19/4/1374

                این را هم بارها عرض کرده ایم که، فرهنگها تبادل دارند. وقتی که بحث تهاجم فرهنگی را مطرح و بر آن پافشاری می کنیم، به آن معنا نیست که یک فرهنگ نباید چیزی را از خارج خود، به خود بیفزاید. متأسفانه در ایران اواخر قاجار، که به فرهنگ غرب توجه شد، و بویژه در دوران منحوس پهلوی، که این توجه شدت گرفت، آنچه که واقعاً تبادل، تلقی، تعاطی و تکامل فرهنگی بود، در ارتباط با غرب، انجام نگرفت. بلکه نوعی تحمیل فرهنگی رخ داد.

                گاهی انسانی هوشمند و عاقل، به اختیار خود، چیزی را گزینش می کند و می پذیرد؛ و گاهی به عکس، به یک انسان مست و غافل و بیهوش، به زور، چیزی را تزریق و تحمیل می کنند. مسلماً این دو، یکسان نیستند. در کشور ما، تحمیل فرهنگی کردند. یعنی آمدند و بدون اینکه گزینش صحیحی در کار باشد، چیزی را در کالبد فرهنگ و ذهنیات این مردم، تزریق کردند.

اصل مطبوعات تهاجم فرهنگی نیست 13/2/1375

                مطبوعات، وارداتی است. یعنی جزو بخش های مثبت فرهنگ غرب است که ما از آنها گرفتیم. یک وقت من درباره «تعاطی فرهنگی» - نقطه مقابل «تهاجم فرهنگی» - بحث مفصلی کردم؛ که از مصادیقش، یکی همین مطبوعات است. خوب، ما مطبوعات را از غرب گرفتیم. غربی ها سابقه زیادی در حرفه روزنامه نگاری داشتند.

ما نمی گوییم تمام فرهنگ غرب منفی است 26/2/1375

                ما که می گوییم «فرهنگ غرب»، نمی خواهیم بگوییم که این فرهنگ، همه اش از بای بسم اللّه تا تای تمّت، بدی و زشتی و خرابی است. شما دیده اید که بنده مکرر راجع به غرب و تهاجم فرهنگ غربی حرف می زنم. معنای صحبت های بنده، صرفاً این نیست که فرهنگ غرب از بای بسم اللّه تا تای تمت، همه اش خراب و خرابی و بدی است. که اگر این گونه بود، شهروندان ممالک غربی، از اول آن را نمی پذیرفتند و اصلاً تحمّل نمی کردند. بنابراین، فرهنگ مذکور، نقاط مثبتی که آن نقاط مثبت، چشم مردم را گرفت، و جوامع را به خود جذب کرد.


اشکالات فرهنگ غرب علی رغم نکات مثبت 26/2/1375

                ... فرهنگ غرب عوامل حفظ رشد حقیقی انسان را در خود نداشت. آنها غافل بودند، و متوجه این نکته نشدند. مثلاً - فرض بفرمایید - شما حوضچه یا منبع آبی برای شرب مردم، در محلی ایجاد کنید. در و دیوارش را محکم سازید، تمام منافذش را ببندید، دریچه ورود و خروج آب منبع را تعبیه کنید، و دیگر هیچ نگرانی ای از این بابت که آب وارد محفظه خواهد شد و در آنجا باقی خواهد ماند، نداشته باشید. اما در مجاورت قرار گرفتن منبع آب را، با فلان ماده مسموم کننده، پیش بینی نکنید. مسلماً این آب، زلال و خنک هم خواهد بود؛ و انسان وقتی بنوشد، لذت هم خواهد برد. اما در این آب، به سبب مجاورت با ماده مسموم کننده، میکروب و آلودگی وجود خواهد داشت. شما که منبع آب را تهیه کرده بودید، همه نکات سلامت آب را در نظر داشتید؛ اما اینجایش را دیگر نخوانده بودید. یک طرف را دیده بودید؛ اما طرف نامشهود قضیه را ندیده بودید.

آنچه ما آن را تهاجم فرهنگی دشمن می نامیم... 28/12/1377

                آنچه ما آن را تهاجم فرهنگی دشمن می نامیم و پیوسته مردم هوشیار خود و بیش از همه جوانان را به مجاهدت در برابر آن فرامی خوانیم، همانا کوشش همه جانبه ی دشمنان ما با استفاده از همه ی ابزارهای تبلیغی و خبری و سیاسی و امنیتی برای برانگیختن همین دشمن درونی است.

معنای تقابل نظری امریکا با جمهوری اسلامی 22/2/1382

                امریکا بعد از این که سالهایی را در مقابل جمهوری اسلامی و ملّت ایران، با این روش عمل کرد، به این نتیجه رسید که تقابل عملی کافی نیست و باید در کنار آن، تقابل و تخاصم و مبارزه نظری را هم شروع کنند. معنای تقابل نظری چیست؟ یعنی مبارزه با جمهوری اسلامی در صحنه اعتقاد، در زمینه فرهنگ و در زمینه مسائل اخلاقی. البته قبلاً هم یک مبارزه ی جدّی بود؛ منتها احساس کردند باید نقطه ثقل این باشد. فکر کردند با مبارزه اعتقادی می توانند بخش عظیمی را فلج کنند و یک مانع را بردارند. فکر کردند با مبارزه در زمینه های اخلاقی، یک بخش دیگر از امکان و سلاحی را که در اختیار جمهوری اسلامی است، بگیرند؛ یعنی این سیاست امریکا شد.

عرصه های تقابل نظری با جمهوری اسلامی 22/2/1382

                نقش فعالیت های تبلیغاتی و تقابل نظری امریکا با جمهوری اسلامی، از نظر آنها چقدر نقش مهمی است. آنها به تبلیغات و تقابل نظری احتیاج دارند، به بی ایمان کردن مردم نسبت به مبانی نظام احتیاج دارند؛ همچنان که به بی اعتقاد کردن مردم نسبت به فضائل اخلاقی و پایبندی های اخلاقی احتیاج دارند. اینها چیزهایی است که مردم را از نظام اسلامی جدا می کند و پیوند مستحکم بین نظام و مردم را از هم می گسلد؛ اینها به این احتیاج دارند. امروز دشمنان ما همه نیرویشان را روی این گذاشته اند.

تفاوت بین تهاجم و تعامل فرهنگی26/9/1382

                اندیشه ترجمه ای برای یک ملت، سرنوشت بسیار سختی را به وجود می آورد 26/9/1382 البته هرکدام از ملت ها فرهنگی دارند که می توانند از یکدیگر استفاده کنند و فرهنگ خود را با گرفتن تجربه و درس از دیگران تکمیل کنند؛ ما با این مخالفتی نداریم و صددرصد موافقیم؛ اما آنچه در دنیا پیش آمد، این نبود. تفاوت بین تهاجم و تعامل فرهنگی در این است که تعامل فرهنگی مثل این است که شما بر سر بساط میوه یا غذا و سبزی فروشی می روید و آنچه را که میل تان می کشد، چشم شما و کام تان می پسندد و با مزاج شما مساعد است، انتخاب می کنید و می خورید. در عالم فرهنگ هم همین است که آنچه دیدید و پسندیدید و مناسب خود دانستید و در آن ایرادی مشاهده نکردید، از مجموعه و ملت دیگر می گیرید؛ هیچ اشکالی هم نداد. «اطلبوا العلم ولو بالصین»؛ این را هزار و چهارصد سال پیش به ما یاد دادند. در تهاجم فرهنگی به شما نمی گویند انتخاب کن، بلکه شما را می خوابانند، دست و پایتان را می گیرند و ماده یی را که نمی دانید چیست و نمی دانید که برای شما مفید است یا نه، با آمپول به شما تزریق می کنند. البته دنیای غرب نگذاشت ما حس کنیم که دست و پایمان را گرفته اند و دارند به ما تزریق می کنند؛ صورت قضیه را طوری قرار داد که ما خیال کردیم داریم انتخاب می کنیم، در حالی که انتخاب نمی کردیم؛ بر ما تحمیل کردند. آن وقت اینها همان کسانی هستند که اگر اندک خدشه یی به فرهنگ رایج و مورد قبولشان وارد شود، جنجال راه می اندازند. شما ببینید در فرانسه که آن را مهد آزادی می دانند، برای سه چهار دختر روسری دار مسلمان چه سر و صدایی راه انداخته اند!

فرهنگ ستون فقرات حیات و هویت یک ملت است 28/02/1383

                فرهنگ مایه اصلی هویت ملت هاست. فرهنگ یک ملت است که می تواند آن ملت را پیشرفته، عزیز، توانا، عالم، فناور، نوآور و دارای آبروی جهانی کند. اگر فرهنگ در کشوری دچار انحطاط شد و یک کشور هویت فرهنگی خودش را از دست داد، حتی پیشرفت هایی که دیگران به آن کشور تزریق کنند، نخواهد توانست آن کشور را از جایگاه شایسته یی در مجموعه بشریت برخوردار کند و منافع آن ملت را حفظ کند. من به حوادث دوران استعمار که نگاه می کردم - دوران استعمار تقریباً از اواخر قرن هجدهم میلادی شروع شد، در قرن نوزدهم به اوج رسید و تا اواسط قرن بیستم هم ادامه پیدا کرد. حرکت استعمار یعنی حضور قدرت های مسلط نظامی و سیاسی دنیا در کشورهایی که می توانستند با استفاده از زور در آنها حضور پیدا کنند و منافع خودشان را از آن جاها تأمین کنند و در واقع از موجودی مادی و معنوی آن کشور سرمایه یی برای خودشان بسازند، همان چیزی که آنها اسمش را استعمار گذاشتند و امروز هم اطلاق می شود - می دیدم هرجا که اینها وارد شده اند، اگر این توانایی را پیدا کرده اند که فرهنگ آن ملت را مضمحل کنند و تحت تأثیر قرار دهند و تضعیف کنند، پایه های قدرتشان در آن جا مستحکم شده و اگر در جایی فرهنگ ملی و بومی به خاطر کهنسال بودن، ریشه دار بودن و برجسته بودن مضمحل نشده و از بین نرفته، استعمارگرها و اشغالگرها نتوانسته اند مدت زیادی از آن جا منافع خودشان را تأمین کنند و ناچار شدند که آن منطقه را رها کنند. این در مورد همه جهانگشایی ها و کشورگشایی های دورانهای گذشته ی تاریخ هم - که ما در تاریخ می خوانیم - صادق است. آن کشورگشاهایی توانسته اند در سرزمینهای گشوده شده با شمشیر، با زور پایدار بمانند و مقاصد و سلطه خودشان را در آن سرزمین ها اعمال کنند، که توانسته باشند فرهنگ آن کشور را در مشت و در اختیار بگیرند. حالا گاهی یک فرهنگ را ریشه کن می کنند؛ مثل این که زبان یک کشور را به کل از بین می برند... فرهنگ ستون فقرات حیات یک ملت و هویت یک ملت است.

تهاجم فرهنگی غیر از تبادل فرهنگی است 28/02/1383

                این که من همیشه می گویم تهاجم فرهنگی، تهاجم فرهنگی این است. تهاجم فرهنگی غیر از تبادل فرهنگی است؛ غیر از گرفتن برجستگی ها و زبده گزینی از فرهنگ های دیگر است؛ این، چیزی است مباح، بلکه واجب. اسلام به ما دستور می دهد، عقل هم به طور مستقل از ما می خواهد که هر چیز خوب، زیبا و باارزشی را که در هر کجا می بینیم، آن را فرا بگیریم و از آن استفاده کنیم. این جملات معروف متداول در زبانهای مردم ما که «اطلبوا العلم ولو بالصین» یا «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال»؛ نگاه نکن حرف خوب، سخن حکمت آمیز، دانش و معرفت را چه کسی می گوید، اگر سخن خوب است، آن را فرابگیر، این گرفتن، گرفتن فرهنگی است و اخذ فرهنگی، تبادل فرهنگی و زبده گزینی فرهنگی، یک چیز لازم است و این، غیر از تهاجم فرهنگی است. من بارها گفته ام که یک وقت هست که یک انسان با میل خود و بر طبق نیاز و اشتها و ضرورت زندگی اش یک نوع غذا، یک نوع دارو یا ماده لازمی را انتخاب می کند و آن را داخل جسم خودش می کند؛ این، گزینش است، که چیز خیلی خوبی است؛ اما یک وقت هست که یک نفر را می خوابانند و ماده ای را که نه برای او لازم است و نه او به آن میل و اشتهایی ی و نه برایش مفید است، به زور در حلقش می ریزند، یا به او تزریق می کنند؛ این، نامطمئن است؛ این، تهاجم فرهنگی است.

تعریف تهاجم فرهنگی 17 / 04 / 1383

                نه فقط از لحاظ سیاسی و امنیتی، بلکه از لحاظ فرهنگی نیز به ما هجوم آوردند. من که می گویم تهاجم فرهنگی، عده ای خیال میکنند مراد من این است که مثلاً پسری موهایش را تا این جا بلند کند. خیال میکنند بنده با موی بلند تا این جا مخالفم. مسأله تهاجم فرهنگی این نیست. البته بی بندوباری و فساد هم یکی از شاخه های تهاجم فرهنگی است؛ اما تهاجم فرهنگی بزرگتر این است که اینها در طول سالهای متمادی به مغز ایرانی و باور ایرانی تزریق کردند که تو نمی توانی؛ باید دنباله رو غرب و اروپا باشی. نمی گذارند خودمان را باور کنیم. الان شما اگر در علوم انسانی، در علوم طبیعی، در فیزیک و در ریاضی و غیره یک نظریه علمی داشته باشید، چنانچه برخلاف نظریات رایج و نوشته شده دنیا باشد، عده ای می ایستند و می گویند حرف شما در اقتصاد، مخالف با نظریه فلانی است؛ حرف شما در روان شناسی، مخالف با نظریه فلانی است. یعنی آنطوری که مؤمنین نسبت به قرآن و کلام خدا و وحی الهی اعتقاد دارند، اینها به نظرات فلان دانشمند اروپایی همان اندازه یا بیشتر اعتقاد دارند! جالب این جاست که آن نظریات کهنه و منسوخ میشود و جایش نظریات جدیدی میآید؛ اما اینها همان نظریات پنجاه سال پیش را به عنوان یک متن مقدس و یک دین در دست می گیرند! ده ها سال است که نظریات پوپر در زمینه های سیاسی و اجتماعی کهنه و منسوخ شده و ده ها کتاب علیه نظریات او در اروپا نوشته اند؛ اما در سالهای اخیر آدم هایی پیدا شدند که با ادعای فهم فلسفی، شروع کردند به ترویج نظریات پوپر! سال های متمادی است که نظریات حاکم بر مراکز اقتصادی دنیا منسوخ شده و حرف های جدیدی به بازار آمده است؛ اما عده ای هنوز وقتی می خواهند طراحی اقتصادی بکنند، به آن نظریات کهنه قدیمی نگاه می کنند! اینها دو عیب دارند: یکی این که مقلدند، دوم این که از تحولات جدید بی خبرند؛ همان متن خارجی را که برای آنها تدریس کرده اند، مثل یک کتاب مقدس در سینه خود نگه داشته اند و امروز به جوانهای ما می دهند. کشور ما مهد فلسفه است، اما برای فهم فلسفه به دیگران مراجعه می کنند!

اهمیت تهاجم نرم 22/02/1388

                ملت ما، جوانان ما، زن و مرد ما نباید احساس کنند که دوران مجاهدت به پایان رسید، خطری ما را تهدید نمی کند. ممکن است خطر نظامی ما را تهدید نکند، همین جور هم هست. امروز ملت ایران به آن رتبه ای از اقتدار رسیده که خطرپذیری دشمنان خود را بسیار بالا برده، جرئت نمی کنند به این ملت تهاجم نظامی کنند؛ می دانند سرکوب خواهند شد؛ می دانند که این ملت مقاوم است. بنابراین خطر تهاجم نظامی بسیار پائین است؛ اما تهاجم فقط تهاجم نظامی نیست. دشمن به آن نقاطی متوجه می شود که پشتوانه استقامت ملی ماست.

                دشمن وحدت ملی و ایمان عمیق دینی را هدف قرار می دهد. دشمن روحیهی صبر و استقامت مردان و زنان ما را هدف قرار می دهد؛ این تهاجم از تهاجم نظامی خطرناک تر است. در تهاجم نظامی شما طرفتان را می شناسید، دشمنتان را می بینید؛ اما در تهاجم معنوی ، تهاجم فرهنگی ، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمی بینید. هوشیاری لازم است.

استحاله یعنی: ظاهر اسلامی باشد اما رفتار و عملکرد، غیراسلامی 2/06/1388

                عین همان چیزی که در مورد یک شخص ممکن است پیش بیاید - یعنی فساد و انحراف - در یک نظام هم ممکن است پیش بیاید. در یک نظام حکومتی، یک نظام سالم، یک نظام اسلامی، همین بیماری ای که اشخاص ممکن است دچارش بشوند، ممکن است به سراغ نظام اسلامی بیاید، به سراغ جمهوری اسلامی بیاید. اسم، جمهوری اسلامی باشد، ظاهر اسلامی باشد، صورت، صورت اسلامی باشد، اما سیرت و رفتار و عملکرد و برنامه ها، برنامه های غیر اسلامی؛ همان مسئله صورت و سیرت انقلاب که سال گذشته برای دانشجویان عزیز در یک جائی این را مطرح کردم.

........................................................................................................

 

آنچه موضوع جنگ نرم و تهاجم فرهنگی را با اهمیت می سازد، گذار نحوه ی تهاجم استکبار به منظور تحت سلطه درآوردن ملت ها، از تهاجم نظامی به تهاجم فرهنگی است، تا از این طریق بتواند با تخریب بنیان‌های فکری و اعتقادی آن ملت ها، هویت ملی و دینی آن ها را سلب نماید. شناخت، درک صحیح و داشتن تصویری روشن از ابعاد و همچنین راه های مقابله با جنگ نرم، می تواند ما را در دفاع از هویت ملی و دینی خود یاری نماید . در این راستا به بیان راهکارهای مقابله با جنگ نرم در دیدگاه مقام معظم رهبری پرداخته می­شود.

راهکارهای مقابله با جنگ نرم در دیدگاه مقام معظم رهبری

1.        تقویت و پربار کردن فعالیت های فرهنگی و هنری

2.        اتحاد مردم و جریان های سیاسی و دوری از اختلاف و تردید و بدبینی

3.        امید به آینده و دیدی خوشبینانه همراه با اعتماد به نفس به دور از ناامیدی

4.        راه اندازی کرسی های آزاداندیشی و نظریه پردازی آزاد

5.        بصیرت آحاد جامعه و بویژه نخبگان

6.        ایستادگی و عدم سازش در برابر دشمنان انقلاب و نظام اسلامی

 

۱. تقویت و پربار کردن فعالیت های فرهنگی و هنری

                از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، نیروهای فرهنگی نقش بسیار حساس و مهمی در باور سازی وجود تهاجم فرهنگی و مقابله با آن را دارند . ایشان با بیان اینکه حرکت عظیم انقلاب اسلامى هنوز در اوایل راه خود است، با تاکید بر تاثیر هنر می فرمایند: « من به شما عرض میکنم که این حرکت عظیم انقلاب اسلامى، یک حرکت تمام شده نیست. حالا یک گوشه‏ى از لشکر آن من و شماییم که حالا یک ذره مثلاً اهل ادب و فرهنگ و اینها محسوب میشویم؛ «و للَّه جنود السّماوات و الارض»؛ ... این حرکت عظیمى که با انقلاب اسلامى شروع شد، یک حرکت تمام شده نیست؛ مطلقاً تمام شده نیست، آن حرکت ادامه دارد. همینى که حالا معمول شده که در بیانها و در تلویزیون و توى تبلیغات و توى دادگاه و توى زبان همه، میگویند: جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنى الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمیزنم، من از بعد از جنگ - از سال 67 - همیشه این را گفته‏ام؛ بارها و بارها. علت این است که من صحنه را می‏بینم؛ چه بکنم اگر کسى نمی‏بیند؟! .... این تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظیفه داریم. وظیفه‏ى مجموعه‏ى فرهنگى و ادبى و هنرى هم وظیفه‏ى مشخصى است: بلاغ، تبیین؛ بگویید، خوب بگویید. من همیشه تکیه بر این میکنم: بایستى قالب را خوب انتخاب کنید و هنر را بایستى تمام عیار توى میدان بیاورید؛ نباید کم گذاشت، تا اثر خودش را بکند.»[۱]

 ۲. اتحاد مردم و جریان های سیاسی و دوری از اختلاف و تردید و بدبینی

                دشمنان نظام همواره سعی کرده اند با ایجاد اختلاف ، چند دسته‌گی و تقابل و نهایتا درگیری بین اقوام و مذاهب گوناگون و همچنین تنش بین جریان های سیاسی، هم در بعد ملی و هم در سطح جهان اسلام به اهدافشان  برسند. مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: « دشمن در جنگ نرم تلاش دارد با استفاده از ابزارهای فرهنگی و ارتباطاتی پیشرفته و با شایعه و دروغ پراکنی و استفاده از برخی بهانه ها، میان آحاد مردم تردید، بدبینی، و اختلاف ایجاد کند ... در قضایای پس از انتخابات، به بهانه انتخابات، ایجاد تردید و اختلاف کردند تا دلهای مردم نسبت به یکدیگر و نسبت به مسئولان چرکین شود و در چنین فضای مشوش و شلوغی، عناصر مغرض، خائن و دست آموز خود را برای کارهای اخلال گرانه وارد صحنه کنند اما به دلیل بصیرت مردم به نتیجه نرسیدند ... هر اقدامی که موجب مغشوش و تهمت آلود شدن فضا شود و مردم را نسبت به یکدیگر بدبین و مردد کند، به ضرر کشور است ... من اصرار دارم که آحاد مردم و جریانات مختلف سیاسی، همه با یکدیگر متحد، در مقابل آن افراد معدودی باشند که مخالف اصل انقلاب و استقلال کشور هستند و هدف آنها تقدیم کشور به امریکا و استکبار است ... به کسانی که بدنبال مصالح کشور هستند، توصیه می کنم، از این اختلافهای جزئی، و غیراصولی صرفنظر کنند.»[۲]

                 ایشان همچنین با تاکید بر تحکیم وحدت و بروز نشانه های آن می فرمایند:

                «امروز نشانه های وحدت عمومی و همدلی مردم قابل مشاهده است که مناظر بی نظیر آن، حضور مردم در نمازهای جمعه ماه مبارک رمضان، حضور گسترده در راهپیمایی روز قدس، و حضور با عظمت در نماز عید فطر در سراسر کشور است ... همه باید در مقابل این وحدت سرتعظیم فرود آورند و در جهت تحکیم آن تلاش کنند ... باید هرآنچه که امکان پذیر است در جهت حفظ و تقویت وحدت مذهبی، و وحدت قومی، تلاش شود.»[۳]

 ۳. امید به آینده و دیدی خوشبینانه همراه با اعتماد به نفس به دور از ناامیدی

                 مقام معظم رهبری، امید و اعتماد به نفس را سبب نا امیدی مخالفان دانسته و  در این باره می فرمایند: « مخدوش کردن نشانه های امید و تبدیل آنها به نشانه های یأس و تردید، و القای بن بست و سیاه نمایی، و در نهایت گرفتن پویایی جامعه یکی از خطوط مخالفان است.»[۴]

                 ایشان در این رابطه به طور صریح در دیدار با نخبگان می فرمایند: « عزیزان من! شرط اصلى فعالیت درست شما در این جبهه‏ى جنگ نرم، یکى‏اش نگاه خوشبینانه و امیدوارانه است. نگاهتان خوشبینانه باشد. ببینید، من در مورد بعضى‏تان به جاى پدربزرگ شما هستم. من نگاهم به آینده، خوشبینانه است؛ نه از روى توهم، بلکه از روى بصیرت. شما جوانید - مرکز خوشبینى - مواظب باشید نگاهتان به آینده، نگاه بدبینانه نباشد؛ نگاه امیدوارانه باشد، نه نگاه نومیدانه. اگر نگاه نومیدانه شد، نگاه بدبینانه شد، نگاه «چه فایده‏اى دارد» شد، به دنبالش بى‏عملى، به دنبالش بى‏تحرکى، به دنبالش انزواء است؛ مطلقاً دیگر حرکتى وجود نخواهد داشت؛ همانى است که دشمن میخواهد.»[۵]

                ایشان هم چنین می فرمایند: « باید درست در جهت مخالف برنامه دشمن که به دنبال ایجاد فضای یأس و ناامیدی در دانشگاهها است، حرکت، و محیط درس و دانشگاه‌ها را فضای امید به آینده کرد.»[۶]

                ایشان همچنین با تاکید بر مساله اعتماد به نفس در بین دانشجویان می فرمایند: « چرا من مسئله‏ى اعتماد به نفس را اصلاً مطرح میکنم؟ مگر در کشور چه اتفاقى افتاده که بنده اصرار دارم روى اعتماد به نفس ملتمان یا جوانانمان تکیه کنم؟ توضیحى وجود دارد. ملت ما بر اثر انقلاب، بر اثر دفاع مقدس، بر اثر تأثیر شخصیت ویژه‏ى امام - که حالا بعد اگر ان‏شاءاللَّه یادم ماند، اشاره میکنم که در ایجاد اعتماد به نفس ملى، شخص امام و عناصر تشکیل دهنده‏ى شخصیت او، یکى از بیشترین تأثیرها را داشت - و بر اثر پیشرفتهاى گوناگون، امروز به یک نصاب قابل قبولى از اعتماد به نفس دست یافته است. بیم آن هست که در عرصه‏ى جنگهاى روانى و تبلیغاتى و به اصطلاح جنگ نرم بین ما و دشمنانى که بسیار اصرار بر ادامه‏ى این نبرد دارند، این اعتماد به نفس یا خدشه پیدا کند، تضعیف بشود، متزلزل بشود یا لااقل در حدى که ملت ما به آن احتیاج دارد، پیش نرود. ما در نیمه‏ى راهیم. من به عیان مى‏بینم که در ذهن و زبان و عمل بسیارى از برجستگان کشورمان این اعتماد به نفس هنوز به حد نصاب لازم نرسیده.»[۷[

4.       راه اندازی کرسی های آزاداندیشی و نظریه پردازی آزاد   

                با توجه به اینکه دستگاه تبلیغی و رسانه‌ای فرهنگی استکبار با ارائه اخبار و اطلاعات شبهه انگیز و اغلب نادرست در زمینه رهبران و نهادهای جمهوری اسلامی سعی در القای ناکارآمدی جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شک وشبهه در مورد ارزش های دینی و هنجارهای مذهبی هستند، وجود تمهیداتی به منظور تبادل آرا و اندیشه ها برای جریان های سیاسی کشور امری بسیار ضروری به نظر می رسد. مقام معظم هبری در این زمینه می فرمایند: « بهترین زمینه برای ایجاد فضای اظهارنظر آزاد، تسریع در راه اندازی کرسی های آزاداندیشی در دانشگاهها است.»[۸[

5.       بصیرت آحاد جامعه و بویژه نخبگان

                یکی از مهم‌ترین راهبرد های ارائه شده و مورد تاکید مقام معظم رهبری، بویژه پیرامون حوادث بعد از انتخابات و فتنه اخیر، برای مقابله با جنگ نرم، «بصیرت» آحاد جامعه به‌ویژه خواص و نخبگان است.

ایشان در جمع مردم خونگرم چالوس و نوشهر در ارتباط با ضرورت وجود بصیرت می فرمایند : « بصیرت قطب‌نمای حرکت صحیح در اوضاع اجتماعی پیچیده امروز است به گونه‌ای که اگر کسی این قطب‌نما را نداشت و نقشه‌خوانی بلد نبود ممکن است ناگهان خود را در محاصره دشمن ببیند. اگر بصیرت نباشد، انسان حتی با نیت خوب ممکن است گمراه شود و در راه بد قدم بگذارد.» [۹[

                معظم‌له دلیل تمرکز دشمن روی خواص را نفوذ آنها در میان مردم دانسته و می‌فرمایند:« امروز به گمان من هدف و آماج دشمن خواص است. آماج دشمن خواص است. می‌نشینند طراحی می‌کنند تا ذهن خواص را عوض کنند، برای اینکه بتوانند مردم را بکشانند، چون خواص تأثیر می‌گذارند و در عموم مردم نفوذ کلمه دارند. یکی از وظایف اصلی امروز من و شما همین است. ما بصیرت خودمان را در مسائل گوناگون تقویت کنیم و بتوانیم ان‌شاء‌الله بصیرت مخاطبان و مستمعان خودمان را هم زیاد کنیم.» [۱۰[

                ایشان با تاکید بر نقش نخبگان و خواص جامعه در اشاعه بصیرت می فرمایند: « بصیرت مهم است. نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران هم به وجود بیاورند. آدم گاهی می‌بیند که متأسفانه بعضی از نخبگان خودشان هم دچار بی‌بصیرتی‌اند نمی‌فهمند. اصلاً ملتفت نیستند. یک حرفی یکهو به نفع دشمن می زنند. به نفع جبهه‌‌ای که همتش نابودی بنای جمهوری اسلامی است.» [۱۱[

6.       ایستادگی و عدم سازش در برابر دشمنان انقلاب و نظام اسلامی

                شاید بتوان صلابت و ایستادگی حضرت امام ، مقام معظم رهبری و ملت ایران اسلامی را بر سر ارزش ها ، در برابر فتنه ها ، فزون‌خواهی‌ها ، فشارها و تهدیدهای دشمنان جمهوری اسلامی ، رمز موفقیت نظام در مهار جنگ نرم دشمنان دانست. استکبارستیزی که در خطبه های نماز جمعه تاریخی 29 خرداد 1388 توسط مقام معظم رهبری به طور ویژه مورد تاکید قرار گرفت. رهبر معظم انقلاب در این رابطه می فرمایند :« به صراحت اعلام می کنیم ما با استکبار و نظام سلطه و تسلط چند کشور بر جهان مخالفیم و نخواهیم گذاشت این چند دولت با سرنوشت دنیا بازی کنند.» ۱۲[

                ایشان در دیدار مردم مازندران ، حجت را بر استکبار جهانی و جریان مصلحت اندیش ، سازشکار و تحمیل گر داخلی تمام کردند و فرمودند : « در مقاطعی برخی طراحی‌های دشمن برای وادار کردن نظام اسلامی به باج دادن بوده است. اما امام(ره) بزرگوار هیچ‌گاه باج ندادند و همه بدانند ما نیز از طرف ملت ایران و از طرف خود به هیچ‌کس باج نخواهیم داد. ملت ایران می‌خواهد ملتی مستقل، پویا، حرکت‌کننده به جلو، عامل به احکام اسلامی و قدرتمند برای دفاع از حقوق و عقاید خود باشد. آیا این خواسته بحق جرم است؟»[۱۳[

منابع

1.        دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از شعرا، فرهیختگان و اهالی فرهنگ ، مورخ ۱۳۸۸/۰۶/۱۴.

2.        بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با هزاران نفر از بسیجیان سراسر کشور، مورخ ۱۳۸۸/۰۹/۰۴.

3.        بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، مورخ ۱۳۸۸/۰۷/۰۲.

4.        بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، مورخ ۱۳۸۸/۰۷/۰۲.

5.        بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان و نخبگان علمی، مورخ 04/06/1388.

6.        دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از اساتید و اعضای هیات علمی، نخبگان، و رؤسای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، مورخ ۰۸/۱۳۸۸/۰۶.

7.        بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان دانشگاه‏هاى استان یزد، مورخ ۱۳۸۶/۱۰/۱۳.

8.        دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از اساتید و اعضای هیات علمی، نخبگان، و رؤسای دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، مورخ ۰۸ /۱۳۸۸/۰۶.

9.        بیانات مقام معظم رهبری در جمع مردم خونگرم چالوس و نوشهر ، مورخ 15/7/1388.

10.     بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، مورخ ۱۳۸۸/۰۷/۰۲.

11.     بیانات مقام معظم رهبری در جمع اعضای دفتر رهبری و سپاه ولی‌امر ، مورخ 21/5/1388.

12.     بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با هزاران نفر از مردم آذربایجان ، مورخ 28/11/1388.

13.     بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با هزاران نفر از مردم مازندران ، مورخ 6/11/1388.